Fox Studios شاید اوایل سال گذشته توسط دیزنی به دست آورد ، اما ورود نهایی در سری X-Men خود ، The New Mutants ، هنوز (در آخر) در راه است. یک تریلر جدید برای این فیلم در کانال YouTube Fox 20th Century در تاریخ 6 ژانویه ظاهر شد ، با تاریخ اکران تئاتر - 3 آوریل 2020. عکاسی اصلی در سپتامبر سال 2017 تمام راه را پشت سر گذاشت و تاخیر چندین بار آن را تحمل کرد ، اصلاح های جدید (برخی از آنها ظاهراً سفارش داده شده اند ، اما هرگز اتفاق نیفتاده است) و فروش خانه تولید آن به شرکتی که بسیاری از ناظران تصور آن نبوده است. با توجه به پتانسیل رقیق کردن محبوب ترین مارک آن ، علاقه زیادی به انتشار این فیلم به هر شکل ، شکل و شکل دیگری دارید. عالم سینمایی مارول بسیار موفق ترین فرانچایز فیلم در همه زمان ها است ، و با توجه به اینکه New Mutants عنوانی از سری موفق X-Men- اگر نابرابر باشد ، فاکس است ، حکمت متعارف این بوده است که دیزنی ممکن است فیلم را به سمت سرویس پخش کند. هولو - یا حتی فقط آن را به طور دائم قفسه بندی کنید. به طور شگفت آور ، خانه ماوس هیچ یک از این کارها را انجام نمی دهد. نقطه جدید برای تلنگر (که کارگردان جاش بون مدت هاست که او را به عنوان اولین فیلم ترسناک و خارج از مارول توصیف می کند) به صورت اکشن و ترسناک مانند هک است ، و همچنین ما را با یک phalanx از شخصیت های نمادین از صفحات مارول آشنا می کند. کمیک هایی که اولین حضور در اکشن زنده خود را انجام می دهند. آنها کی هستند؟ ما در اینجا هستیم تا آن را برای شما خراب کنیم.Danielle "Dani" Moonstar (بلو هانت ، زندگی دیگر) شناخته شده است که به سادگی از نام خانوادگی عالی او به عنوان نام کد خود استفاده می کند ، اما او همچنین با نام های مستعار دیگری از جمله Psyche ، Spellbinder ، و (برجسته ترین) میراژ. یک آمریکایی بومی و عضو نژاد شیین ، دانی توانایی جهش در طرح ریزی تصاویر سه بعدی واقع بینانه را دارد که از ذهن دیگران ترسیم می کند. در ابتدا ، او فقط قادر به بدترین ترس موضوع بود - اما با آموزش چار خاویر ، وی از توانایی خود تا جایی که می توانست هر تصویری را از ذهن اهداف خود ایجاد کند ، رعایت کرد .Rahne Sinclaie (مزی ویلیامز ، بازی از تاج و تخت) به عنوان Wolfsbane شناخته شده است ، که ممکن است ایده ای از توانایی جهش یافته شما را به شما ارائه دهد: لیکانتروپی. یعنی او در واقع گرگ است ، گرچه تحولات او هیچ ارتباطی با ماه ندارد. او قادر به تغییر در خواست است و همچنین شخصیت و عقل انسانی خود را در حالی که در حالت گرگ قرار دارد حفظ می کند. او علاوه بر فواید بارز افزایش قدرت ، سرعت و رفلکسهای حاصل از تحول در وی ، وی همچنین قادر به دیدن بخش هایی از طیف نوری است که انسانهای عادی نمی توانند - او با خواندن امضای گرمای بدن یک شخص می تواند به عنوان یک آشکارساز دروغ عمل کند. و او همچنین دارای یک عامل بهبودی بسیار پیشرفته است. اگرچه ما گرگ رانه را در تریلر نمی بینیم ، اما صدای او را می شنویم که توضیح می دهد که "اولین بار که این اتفاق افتاد ، فکر کرد که یک رویا بود" و او "تازه از دست داد. کنترل." جالب است بدانید که آیا او در یک نوع گرگ سنتی در فیلم ساخته شده است - شخصی که بر خلاف میل او متحول می شود و مستعد ابتلا به مردم است ، اگر بخورد. در مرحله بعد ، ما سام گاتری (چارلی هیتون ، چیزهای عجیب و غریب) را داریم که با نام کد Cannonball شناخته می شود. سام توانایی تولید مقادیر زیادی از انرژی پیشراننده از تقریباً هر قسمت از بدن خود را دارد و به او این امکان را می دهد تا خودش را از طریق هوا به جلو حرکت دهد . خوب ، شما این ایده را دریافت می کنید. او همچنین می تواند از این قدرت برای ایجاد انفجارهای درگیر استفاده کند یا یک سپر انرژی در اطراف بدن خود ایجاد کند ، که این امر او را بسیار بادوام می کند. او همچنین می تواند انرژی جنبشی را جذب و پراکنده کند ، و باعث می شود که وی با استفاده از وسایل معمولی تقریباً در معرض آسیب نباشد. این توانایی اینقدر قدرتمند است که با رها کردن خود از ارتفاعات مانند بمب ، او توانسته است چندین بلوک شهری را مرتفع کند. توانایی های سام فقط به طور خلاصه در محل دیده می شود ، زیرا او یکی از بازوهای خود را بالا می برد. وی در مقدمه خود ، فقط به این واقعیت اشاره می کند که حادثه ای رخ داده است که او در آن وحشت کرد ، و "مردم صدمه دیدند." او به نظر می رسد در میان بی ثبات ترین گروه ، که قرار است او را به سمت برخی از موقعیت های خطرناک سوق دهد. خوشبختانه ، اگر او یک ویژگی اصلی را با همتای کمیک خود به اشتراک بگذارد ، شاید مهم نباشد. در حالی که یکی از اعضای X-Force ، Cannonball توسط کابل کشف شد که ممکن است یک "خارجی" باشد - نوعی جهش یافته که کاملاً جاودانه است. روبرتو "بابی" دا کاستا (هنری زاگا ، 13 دلیل چرا) به شدت گرم است. به رهبری جهش یافته کد به نام Sunspot ، با قابلیت جذب انرژی خورشیدی ، و - با ایجاد یک واکنش شیمیایی در سلول های بدن وی - آن را از چند طریق آزاد می کند. او می تواند قدرت و دوام بدنی خود را تا حد زیادی تقویت کند ، انفجارهای ناشی از انرژی احتمالی یا امواج کشنده گرما را حفظ کند ، خود را بدون غذا ، آب یا اکسیژن حفظ کند و (با ایجاد به روزرسانی های حرارتی) پرواز کند. نتیجه گیری نقطه ، با ظاهری شبیه به ورزش در کمیک ها (او به طور معمول در تاریکی غلیظ پوشیده به نظر می رسد ، به عنوان جهش یافته اش
توانایی نور همه محیط از اطراف او را سیفون می کند). با این حال ، در مقدمه خود ، او به دختری که دچار مرگ و میر شدید شد اشاره ای مختصر می کند؛ این امر با سرنوشت جولیانا ساندولا ، شخص مهم بابی در کمیک ها ، که در اثر محافظت از وی از مزدوران شاغل در باشگاه بدنام جهنم ، درگذشت ، مطابقت داشت. مطمئناً به نظر می رسد که The New Mutants متکی به این واقعیت است که تمام این شخصیت ها با متحمل شدن آسیب های وحشتناک در گذشته های اخیر متحد می شوند. عضو نهایی این تیم: الیانا راسپوتینا ، همچنین به Magik معروف است (آنیا تیلور-جوی ، شیشه). در کمیک ها ، الیانا خواهر کوچکتر از میخائیل راسپوتین جهش یافته در سطح آلفا است (که توانایی دستکاری ماده را در سطح زیرمجموعهای دارد) و پیوتر راسپوتین ، که به مارول وفادار به عنوان X-Man Colossus معروف است. یک کاربر جادویی ، Illyana می تواند ابعاد Limbo را برای اهداف خاص خود کانال کند. او می تواند خودش و یا دیگران را از طریق فضا و زمان حمل و نقل کند ، محافظ و زره پوش روان ایجاد کند ، خود را به طرز فجیعی پروژه ریزی کند و یک سلاح جادویی بنام Soulsword را ایجاد کند. او تحت استفاده از توانایی های خود از هیچ کس به جز دکتر استرنج ، آموزش دیده است. او در واقع ، جادوگر عالی لیمبو است ، اگرچه - از آنجا که New Mutants به هیچ وجه به MCU متصل نمی شود - این به وضوح در فیلم بازی نخواهد کرد. در تریلر ، ایلینا دیده می شود - ظاهرا کاملاً خوشحال کننده - توصیف چگونه او "18 مرد ، یک . توسط . یک نفر را به قتل رساند." او همچنین به نظر می رسد اولین کسی است که انگیزه های دکتر رئیسی را زیر سوال می برد و به دانی می گوید ، "این یک بیمارستان نیست . این یک قفس است." این اظهارات ظاهراً دانی را در یک مسیر تحقیقاتی قرار می دهد ، همانطور که بعداً دیده شده است که به راهن می گوید ، "من چیزی را دیدم که فکر نمی کنم او بخواهد من را ببیند . فکر نمی کنم ما اینجا هستیم تا بهتر شویم." پس آنها برای چه کسانی هستند؟ فقط دکتر رئیس مطمئناً می داند - اما او کیه؟ او در طنزها ، سسیلیا ریس (آلیس براگا ، الیسیوم) یک جراح تروما است که مدتها به دنبال مخفی نگه داشتن وضعیت خود بود. او دائماً یک میدان روان (روان) را احاطه می کند که بدن او را احاطه کرده و از آسیب دیدن در امان می کند ، خواه سعی کند یا نه تحت سرپرستی خاویر ، سرانجام او یاد گرفت که از این زمینه به عنوان سلاح استفاده کند و از آن استفاده کند تا قدرت را در اعتصابات خود بگذارد و به عنوان یک پرتابه استفاده کند. هیچ چیز در تاریخ طنز شخصیت هیچوقت پیشنهاد نکرده است که او یک شرور باشد ، و او هرگز نبود. مسئول هر نوع مرکز پزشکی است (او به عنوان یک جراح ER در بیمارستان در برنز جنوبی کار می کند). اگر او واقعاً انگیزه شوم داشته باشد ، مطمئناً این یک تغییر چشمگیر در شخصیت پردازی کمیک وی است - اما به نوعی ، ما فکر نمی کنیم که این مورد باشد. در حقیقت ، ما در حال حاضر پیش خواهیم رفت و حدس می زنیم که دکتر رئیسی در واقع در مراکزی که این گروه تاسف بار از جوانان نگهداری می شود ، حضور ندارد. ما شرط می بندیم که او یکی از پیش بینی های دنی است ، شاید از روحیه یکی از اعضای تیم همکارش یا حتی از جانب خودش بیرون بیاید (بخاطر داشته باشید که او اولین بار در تریلر دیده می شود که از آنچه که به نظر می رسد حادثه غم انگیز است فرار می کند) فرار می کند.
همانطور که هر ادای احترام خوب Suzanne Collins 'The Hunger Games' می داند ، این سریال در تبدیل رمان ها به صفحه بزرگ چندین آزادی خلاقانه به خود گرفت. از اضافه کردن صحنه های اضافی تا از بین بردن کاراکترها - و هر اتفاقی که با ریش Seneca Crane افتاده بود - فیلم ها به طور قطع با مواد اصلی خود متفاوت بودند ، برای بهتر و بدتر. یکی از تغییرهای ظریف به واسطه نگاه شخصیت ها به وجود آمد که تمایز آن با توصیف های ادبی آنها متفاوت است. در اینجا نحوه بازیگران The Hunger Games باید مطابق کتاب ها به نظر برسند.
کاتنیس اوردین
Lionsgate / Branden Stall for Looper
دقیقاً همانطور که در رمان ها انجام داد ، Katniss Everdeen با بازی جنیفر لارنس ، یک نوار زینتی تزئین شده را برای مدیریت موهای بلند و قهوه ای خود ورزش کرد ، و او آن را به اصطلاح "نگاه درز" از پوست زیتون ، موهای تیره و مو لباس فروتنانه حاکی از زندگی وی در یکی از ولسوالی های کمتر مورد علاقه پانم است. یکی از تفاوت های بارز هنگام ظاهر او ، این واقعیت بود که او به اندازه دختر در آتش کوتاه و موفقی نبود.
انحرافات جزئی دیگری نیز وجود دارد ، مانند این واقعیت که ژاکت شکار او از درام کمی مناسب تر از طرفداران آن بود که ممکن است انتظار داشته باشم از پدر فقیدش دست ببندم و چشمان او گاهی کمی سبزتر یا آبی به نظر می رسید. بیشتر از خاکستری مهمترین خطای ترجمه اما سن او بود. لارنس در اوایل دهه 20 وقتی بود که نقش پیشکسوت 16 ساله را بازی کرد ، اما بسیاری از هواداران حاضر بودند از روند پیر شدن تطبیقی در آنجا غافل شوند اگر این به معنای خراب کردن برنده نهایی اسکار برای این قسمت باشد.
از نظر کاتنیس: تقریباً همه پسران و حداقل نیمی از دختران از من بزرگترند ، حتی اگر بسیاری از ادای احترام هرگز به طور صحیح تغذیه نشده اند. می توانید آن را در استخوان ها ، پوست آنها ، نگاه توخالی در چشمانشان مشاهده کنید. من ممکن است به طور طبیعی کوچکتر باشم ، اما در کل توانمندی خانواده ام در این زمینه به من راه یافته است. من مستقیم ایستاده ام و در حالی که نازک هستم ، قوی هستم. گوشت و گیاهان از جنگل همراه با ورزشهایی که برای بدست آوردن آنها صورت گرفته ، نسبت به اکثر آنهایی که در اطرافم می بینم ، به من سلامتی بیشتری داده اند. - بازی های گرسنگی
امتیاز دقیق گیمیمکرها: 6/10 - حتی اگر فراموش کردن اختلافات جسمی به لطف چقدر قانع کننده بودن لارنس ممکن بود در طول اوج گرفتن شورش باشد ، فراموش می شود ، نسخه صفحه نمایش او هنوز قدیمی تر ، بلندتر و بسیار بهتر از شرح کتبی کاتنیس . و آخرین تفاوت آن به اندازه اهمیتی نخواهد داشت اگر بدانید که این داستان به نام بازی های گرسنگی خوانده نمی شد.
پیتا ملارک
Lionsgate / Branden Stall for Looper
درست مانند Katniss ، فیلمسازان وقتی نوبت به آوردن پیتا ملارک به زندگی جادوگری از طریق جاش هاتچرسون رسید ، چیزهای زیادی پیدا کردند. در هر دو تکرار مکتوب و فیلم ، پیتا دارای موهای بلوندی زیر آب است که در امواج قرار می گیرند ، از قد متوسط و یک ساختمان انبوه ، راه سختی را با جابجایی آرد در اطراف نانوایی والدینش به دست آورده و چهره ای لطیف و البته دلپذیر را که Katniss می تواند به راحتی غلبه کند. وقتی که او می خواست. لبخند او حتی در وخیم ترین شرایط ، واقعی و همیشه حاضر بود.
با این حال ، به جای امضای شخصیت های آبی ، این فیلم peepers های فندق را به او تقدیم کرد و برخلاف کتاب ها ، Peeta هرگز پای خود را بعد از بازی ها از دست نداد ، که از نظر بسیاری به عنوان خروج شدید (و احتمالاً غیر ضروری) از آن خارج می شد. داستان و شرح او هرچه در بخش اندامهای پروتز فاقد آن بود ، بیشتر از کاهش روحی وی و میزان تلفات جسمی که در دو فیلم آخر به بدنش می رسید ، ساخته شد.
در چشمان کاتنیس: سپس چشمان او باز می شود ، بی نظیر آبی در گل قهوه ای و برگ های سبز. من می خندم و با اشاره به دندانهای سفید پاداش می خورم. - بازی های گرسنگی
امتیاز دقیق Gamemakers: 5/10 - جدا از چشمان شکلات و این واقعیت که موهای او پس از فیلم اول به نوعی در یک بوفانت عجیب و غریب لاغر شدند ، ظاهر بسیار دقیق بود. اما این واقعیت که وی در سه فیلم از چهار فیلم یک اندام اضافی داشت ، یک فاصله بزرگ از رمان ها بود.
گیل هاثورن
Lionsgate / Branden Stall for Looper
اگر شخصیتی وجود داشته باشد که شاید کاملاً با ظاهر همتای بازیگر خود مطابقت داشته باشد ، لیام همسورث به عنوان دستی ترین شکارچی منطقه 12 ، گیل هاثورن بود. در کتابها ، او به عنوان موهای تیره و کاملاً خوش تیپ و قوی با همان موهای تیره و چشمهای خاکستری مشخص شده است که بسیاری از کودکان معادن ذغال سنگ منطقه 12 از جمله خود کاتیس را نشان می دهد.
اگرچه روی صفحه نمایش گیل کمی پررنگ تر از نوشته شده بود ، و مطمئناً به نظر نمی رسید بسیاری از وعده های غذایی اخیر را از دست داده باشد ، اما باز هم یک نمایش کاملاً دقیق بود - غافل از این واقعیت ، که مانند کاتنیس او نیز پیرتر بود. فیلم از کتاب. او و کاتنیس هر دو شکارگر قوی و درختی بودند که می توانستند به راحتی همانطور که در دست چاپ بودند ، به عنوان عموزاده های فاضل متقاعد کنند. و دقیقاً مثل کتاب ، او خیلی اوقات لبخند نمی خورد و به نظر می رسید کاملاً ارعاب کننده باشد (یا همانطور که کاتیس گفته است ، "کسی را تهدید می کند")
به عنوان یک نتیجه از grinlessness شدید خود را.
از نظر کاتنیس: اما این کار را انجام نمی داد ، چه با عاشقانه ای که من در عرصه بازی کردم ، این بود که بهترین دوست من گیل باشد. او خیلی خوش تیپ ، خیلی مرد بود ، و کم کم حاضر به لبخند زدن و بازی خوب برای دوربین ها نبود. اما کاملاً کمی شبیه به هم هستیم. ما این ظاهر درز را داریم. موهای تیره ، پوست زیتون ، چشمهای خاکستری. بنابراین برخی نبوغ او را پسر عموی من کردند. - آتیش گرفتن
نمره دقت بازیگران: 9/10 - همسورث مانند لارنس ، هنوز لمس خیلی قدیمی به نظر می رسید تا نوجوان شود. اما بله ، او مطمئناً باورپذیر بود زیرا دختران پسر در اطراف مدرسه نجوا می کنند.
گتی ایماژ
در ژانویه سال 2016 ، آماندالا استنبرگ ویدئویی را برای عکس رسمی رسمی Teen Vogue ارسال کرد که پس از آن دوباره به Tumblr خود ارسال کرد. در این ویدئو ، او به طور اتفاقی و بسیار فصاحت به عنوان دوجنسگرا ظاهر می شود ، در حالی که در مورد وم نمایندگی بیشتر در رسانه ها صحبت می کند. چند ماه بعد ، استنبرگ نیز به عنوان غیرقانونی ظاهر شد ، به این معنی که او به عنوان یک مرد یا یک زن شناخته نمی شود. وی در مورد Tumblr اظهار داشت که او راحت است که از ضمایر آنها استفاده کند ، اما بعدا ابراز تمایل کرد که از آن ضمایر در خارج از "قلمرو تامبلر" استفاده نشود ، زیرا این امر می تواند تولیدکنندگان را سردرگم کرده و بر حرفه بازیگری او تأثیر منفی بگذارد (از این رو استفاده ما از او / ضمایر او در این مقاله). این روند بیرون آمدن نه تنها استنبرگ را وارد جامعه LGBTQ کرد ، بلکه او را به عنوان یک نوجوان غافلگیرانه متفکر و خودآگاه ، به بسیاری از افراد معرفی کرد ، که افکار او در مورد خودش و دنیای اطراف او حکایتی فراتر از سالهای خود نشان می دهد.
بیانسه: لیموناد
یکی دیگر از نمایش های برجسته استنبرگ در این دوره ساخته شده در Lemonade بود ، ویژه HBO 2016 که تصاویری را به آلبوم تازه منتشر شده بیانسه با همین نام اضافه کرد. آنچه شروع می شود به عنوان داستان بسیار شخصی بیانسه برای کشتی گیری با خیانت همسرش ، به تدریج دامنه خود را گسترده تر می کند تا اینکه به ادای احترام به همه ن سیاهپوست تبدیل شود. Amandla Stenberg در اواخر فیلم ظاهر می شود ، در یک محیط روستایی ، در کنار نوازندگان Zendaya ، Ibeyi ، و Chloe x Halle — و همچنین خود Beyoncé. اگرچه استنبرگ (مانند اکثر نوازندگان) هیچ خطی در لیموناد ندارد ، اما ظاهر بی نظیر و چهره رسا او ظاهر او را به یاد ماندنی می بخشد.
همانطور که هستی
استنبرگ در فیلم As You Are ، یک درام ایندیو در اوایل دهه 1990 نقش اصلی را بازی کرد. تمرکز اصلی فیلم رابطه دو پسر نوجوان است که با بازی اوون کمپبل و ستاره غریب چارلی هیتون بازی می شود. استنبرگ در یک دختر نوجوان ایفای نقش می کند که دوستشان می شود و سپس با هر دو آنها عاشقانه می شود ، هرچند به زودی مشخص می شود که علاقه اصلی عاشقانه پسران به یکدیگر است. همانطور که در جشنواره فیلم ساندنس 2016 به نمایش درآمده اید ، و سرانجام در فوریه 2017 یک اکران تئاتر محدود دریافت کرد. گرچه این فیلم به طور گسترده دیده نمی شد ، اما اولین بار فیلم اکشن زنده خود را از زمان بازی های گرسنگی به استنبرگ ارائه داد و نحوه نمایش او به عنوان یک بازیگر بزرگ شده بود.
همه چیز ، همه چیز
در سال 2017 ، آماندالا استنبرگ اولین بازیگر نقش اول مرد خود را در یک تصویر اصلی حرکتی ، عاشقانه همه چیز ، همه چیز ، بر اساس رمان بزرگسالان جوان توسط نیکولا یون انجام داد. استنبرگ در نقش مادی ، دختر نوجوانی است که از یک اختلال ایمنی رنج می برد و خروج از خانه را برای او غیرممکن می کند. او عاشق پسری به نام اولی (نیک رابینسون) می شود که در در کنارش حرکت می کند و رابطه آنها منجر به یادگیری بیشتر در مورد خودش ، دنیای بیرون و اسرار خانواده اش می شود. این فیلم بازبینی های متفاوتی را دریافت کرد ، اما از انتظارات در گیشه فراتر رفت ، که این نشان for خوبی برای آینده حرفه ای استنبرگ است. نه تنها این ، او همچنین آهنگی را برای موسیقی متن فیلم ضبط کرد ، جلد "بگذار کودک من بماند" توسط مک دومارکو.
فیلم های آینده
از این نوشتار ، آماندالا استنبرگ در سه فیلم آینده نقش هایی دارد. در Where Hands Touch او یک نوجوان چند جانبه را بازی می کند که در تلاش برای زنده ماندن در آلمان نازی است. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی امه آسانته ساخته شده است ، و لباس های ابی کورنیش و جورج مک کی را دارد. The Darkest Minds ، اقتباسی از رمان علمی تخیلی بزرگسالان جوان الکساندرا براکن ، ستاره های استنبرگ در نقش روبی ، نوجوانی با ابرقدرت های مرموز که در آینده زندگی می کنند و در آینده زندگی می کنند که بیشتر کودکان جهان توسط یک بیماری از بین رفته اند و بقیه در حال جهش هستند. روشهای عجیب گوندولین کریستی و مندی مور نیز ستاره می شوند. در The Hate U Give ، استنبرگ در نقش استار کارتر ، نوجوانی که شاهد تیراندازی دوست غیرمسلح خود توسط یک افسر پلیس سفید است ، می شود و وقتی از وی خواسته می شود واقعیت را درباره واقعه بیان کند ، باید با مشکلات پیش آمده روبرو شود. Hate U Give بر اساس رمانی از سال 2017 توسط آنجی توماس ساخته شده است که از جنبش Black Lives Matter الهام گرفته شده است.
Amandla Stenberg هنوز تنها 19 سال دارد و در آستانه تبدیل شدن به یک ستاره اصلی فیلم است ، حتی اگر او همچنین یک فعال صریح و فعال با علاقه به نوشتن و ساخت موسیقی است. با آنچه امیدوارم حرفه ای بسیار طولانی پیش روی او باشد ، تصور کردن از ارتفاعاتی که ممکن است به او برسد غیرممکن است.
اگرچه او روزهای زندگی خود را به عنوان تبعید پانم ، که به آثار باقیمانده منطقه 12 منتقل شده بود ، زندگی می کرد ، داستان کاتنیس با یادداشت تلخی تمام شد. در این مقاله ، او و پیتا یاد گرفتند که اعتماد به نفس خود را به دست بیاورند - گرچه او هنوز هم از گرگرفتگی PTSD رنج می برد و غالباً از او سؤال می کرد که آیا احساسات یا حافظه خاصی صادق است. و گرچه کاتنیس در جوانی تصمیم گرفته بود که به دلیل ظلم دولت برفی ، هرگز فرزندی نداشته باشد ، او و پیتا در دوران صلح دو فرزند ، یک پسر و یک دختر به دنیا آوردند.
در آن زمان ، 20 سال از آن دستبردهای سرنوشت ساز گذشته بود که همه چیز را به حرکت درآورد و Katniss از این واقعیت که این بازی ها تاریخ بودند ، تشویق شده و فرزندان او هرگز با آن دسته از خونریزی که والدینشان داشتند ، روبرو نمی شوند. درست مانند خانواده ها حتی در بدترین شرایط زندگی واقعی ، همچنان به رشد خود ادامه داده اند ، ظهور صلح جدید به کاتنیس احساس آرامش او را برای ورود زندگی جدید به یک دنیای بهتر (امیدوارانه) می دهد. اما او و پیتا هر دو زخمهای روحی و جسمی آزمایشات خود را برای همیشه متحمل شدند.
این پیام ساده بود: صلح برای کسانی که برای دستیابی به آن تلاش کرده اند به راحتی حاصل نمی شود. دقیقاً مانند سربازان پا که ممکن است آن را از یک جنگ جسمی نجات دهند ، ذهن هرگز از آنچه اتفاق افتاده است ، و چه / چه کسی گمشده ای در میدان جنگ پشت سر نمی گذارد. این یک نکته بسیار مهم برای نویسنده بود ، زیرا ممکن است نمادنگاری عاطفی تیم هوادار تیم Peeta / Team Gale-شعار دهنده گیل ، اگر گفته می شد در پایان بیانیه ضد خشونت را تحت الشعاع قرار می داد ، اگر اوضاع برای این دو خیلی سرگرم کننده نبود.
Mockingjay چیزی بیش از پیشگویی برای مقاومت نبود
الهام سوزان کالینز از بازی های Hunger که به واسطه پخش کانال های بین فیلم های جنگ عراق و نمایش های بازی های تلویزیونی مشتق شده است ، از آنجا که او شروع به پخت و پز یک ارتباط نگران کننده بین مفهوم وحشیگری و سرگرمی کرد. و در حالی که مسکینگی مطمئناً با دور شدن از Hunger Games به عنوان محلی برای انجام این عمل ، از جنبه ورزشی فاصله گرفت ، رابطه تبلیغات ی با مردم همچنان عامل اصلی داستان بود.
این مفهوم که خشونت شدید می تواند به چنین سرگرمی و سرگرمی بی نظیری مانند این تبدیل شود ، مطمئناً چیز جدیدی نبود. اما روشی که از طریق آن برنامه های اجباری رسانه ای دولتی آنچنان توسط دولت مسلح شد ، روایتی جدید بود که همچنان مرتبط است. حتی وقتی اوج سریال او در قالب جدید و در سطح زمین آغاز شد ، استفاده از پیشنهاد و خشونت ویدئویی از طرف هر دو طرف قطعاً موضوعی عمداً مشترک بود که این سه کتاب و چهار فیلم را به هم چسباند. از آنجا که سهام بازی های Hunger به یک جنگ داخلی تمام عیار تشدید می شوند ، شیوه و روحیه پوشش به طور هشدار دهنده از هم جدا می شوند.
فرار خوانندگان و بینندگان این بود که سعی کنند گذشته از تصویری دو بعدی از آنقدر گرسنگی ، بردگی ، خونریزی و نزاع و گذشت را ببینند و برای همدردی واقعی با افرادی که از آن رنج می کشند و در مقابل چنین استبدادهایی دقیقاً همان جا روی پرده های خود می جنگند. .
توصیه شده
بعدی
چه اتفاقی برای Rue از بازی The Hunger افتاده است؟
تصاویر Lionsgate / Getty
توسط اله کالینز / دسامبر. 14، 2017 2:01 EST
وقتی The Hunger Games در سال 2012 منتشر شد ، ابتدا نام Amandla Stenberg در رسانه ها شنیده شد زیرا برخی از طرفداران از اینکه یک دختر سیاه پوست در حال بازی Rue است ، رقیب جوانی که کتنیس Everdein ، جنیفر لارنس دوست داشت ، با وجود این واقعیت که Rue در آن توصیف شده ناراحت بودند. رمان به عنوان داشتن پوست تیره. این یک جنجال عجیب و تاسف انگیز بود اما استنبرگ 13 ساله از آن به بیرون آمد و به دنبال عالی بود ، بیانیه ای را منتشر کرد که در حالی که ایستاده زمین خود را نه تنها به عنوان یک بازیگر بلکه به عنوان یک هوادار خود ، کتاب بزرگراه را در پیش گرفت.
Hunger Games اولین فیلم استنبرگ نبود — که در سال 2011 آمد ، وقتی او نسخه جوانی شخصیت Zoe Saldana را در کلمبیا بازی کرد - اما قطعاً مشخصات وی را بالا برد. متأسفانه ، ری در فیلم اول می میرد ، بنابراین استنبرگ برای هیچ یک از دنباله های Hunger Games بازنگشت. در واقع ، مدتی طول کشید تا به فیلم بازیگری بازگردد. حالا که بازگشت ، او بسیار بزرگ شده است ، بنابراین اگر شما حرفه ای او را دنبال نکرده اید ، حتی ممکن است ارتباط برقرار نکرده باشید. با توجه به این نکته ، در اینجا یک تور سریع از کارنامه شگفت انگیز پس از گرسنگی بازی های آماندالا استنبرگ آمده است.
خواب آلود توخالی
با توجه به توجه او به بازی های Hunger Games ، استنبرگ در فصل اول سریال Sleepy Hollow نقش مکرر را ایفا کرد ، این درام فوق طبیعی که با شروع سال 2013 در Fox به مدت چهار فصل اجرا شد. او با بازی مکی ایروینگ ، 13 ساله دختر پیر پلیس محلی فرانک ایروینگ و وکیل سینتیا ایروینگ. او در چهار قسمت ظاهر شد ، اما برجسته ترین فیلم "کشتی" بود که در آن یک دیو تعقیب می کند و سپس او را در جستجوی کتاب مقدس که زمانی متعلق به جورج واشنگتن بود ، در اختیار دارد. سرانجام دیو توسط قهرمانان نمایش اخراج می شود و مکی بی ضرر است. با این حال استنبرگ به دنبال تعقیب و گریزهای دیگر شد و مکئی هرگز به این نتیجه نرسید
بعد از فصل اول گوش داد.
آقای رابینسون
نقش بعدی تلویزیونی استنبرگ بر عهده آقای رابینسون بود ، یک وسیله نقلیه کوتاه مدت sitcom برای کریگ رابینسون ، یک ستاره استراحت NBC's The Office. رابینسون معلم موسیقی بازی کرد و استنبرگ هالی فاستر را نیز یکی از شاگردانش بازی کرد. این نمایش در ابتدا برای فصل تلویزیونی 2013-2014 در نظر گرفته شده بود ، اما فقط شش قسمت ساخته شد و آنها سرانجام در تابستان سال 2015 از شبکه NBC پخش شدند. علی رغم حضور رابینسون ، استنبرگ و ستاره فرشیر پری گیلپین به عنوان مدیر مدرسه ، آقای. رابینسون ضعیف مورد بررسی قرار گرفت و قبلاً نیز به فراموشی سپرده شده است. خوشبختانه ، این امر هم به رابینسون و هم به استنبرگ اجازه داده است تا به سمت پروژه های بهتر حرکت کنند ، بنابراین هواداران هردو احتمالاً باید سپاسگزار باشند که در طی چند سال گذشته در یک صندلی متوسط نبوده اند.
Niobe
یکی از شگفت آورترین نقش های استنبرگ به هیچ عنوان به عنوان یک بازیگر نیست بلکه به عنوان یک نویسنده کتاب های کمیک است. از سال 2015 ، او با نویسنده / ناشر سباستین A. جونز و هنرمند اشلی A. وودز در سریالی به نام Niobe همکاری داشته است. کاراکتر عنوان یک زن رزمنده در یک محیط فانتزی است که نیمی از انسان و نیمه جن و همچنین سیاه است. استنبرگ گفته است که او با هویت چند جانبه این شخصیت ، از اجداد سیاه و دانمارک ، هویت می یابد. وی در گفتگو با هافینگتون پست گفت: "من ترک کردم که صدای نایوب را بدهم و داستان او را نوشتم زیرا سفر او سفر من است." "من به پیشینه نژادی مخلوط او و تلاش برای کشف قدرتها و نقاط قوت ذاتی او متصل می شوم تا یاد بگیرم که او واقعاً کیست." سری اصلی سال 2015 با عنوان Niobe: She is Life بود و سری جدیدی در سال 2017 با عنوان شرورانه تر Niobe: She Death ظاهر شد. کار او روی این کمیک نشانه اولیه ای بود که نشان می دهد استنبرگ به زودی بیش از یک بازیگر شناخته می شود.
صحنه اجتماعی
گتی ایماژ
طی چند سال گذشته ، استنبرگ به عنوان بخشی از گروه های استقلال هزاره ای شناخته می شود که دائماً در فضاهای اجتماعی و مشارکتی در کنار هم دیده می شدند. در بهار سال 2015 ، او با بنیانگذار مجله Rookie Tavi Gevinson ، Willow Smith (دختر ویل اسمیت و Jada Pinkett) ، Kiernan Shipka بازیگر نقش مکمل مرد و نوازنده لورن ترک در ارتباط ماند. عکس های ارسال شده به حساب های اینستاگرام آنها آنقدر FOMO ایجاد کرده اند که مقالاتی درباره آن نوشته شده است. در سال 2016 ، او در یک کمپین عطر برای طراح مد Stella McCartney در کنار نوازنده Grimes ، مدل کنیا کینسکی-جونز (دختر کوینکی جونز و نستاسا کینسکی) و لولا لئون (دختر مادونا) ظاهر شد. او در ردیف جلوی یک نمایش مد مارک جیکوبز (که در بالا مشاهده می شود) با کیورن شیپکا ، خواننده آندرا روز ، اشلی بنسون ، ستاره زیبا لیزرها و بازیگر زن اودیا راش عکاسی شد. همه این ارتباطات ممکن است برای نسل های قدیمی کم عمق و بی تأثیر به نظر برسد ، اما در این عصر رسانه های اجتماعی ، وقتی جوانان به طور خاص حرکات افراد مشهور را دنبال می کنند ، گویی که آنها را می شناسند ، اهمیت حرفه فرد برای اداره کردن با یک جمعیت جالب نباید باشد. دست کم گرفت
آرنا برای 75مین سالانه بازی های گرسنگی توسط مقاوم سازی میله صاعقه بیت در Catching Fire نابود شد و این بدان معنی بود که این بازی ها انجام شده است. این بدان معنا نیست که برف کاملاً ساخته شده است و هنوز هم نمایشی از کشتارهای خشونت آمیز ساخته شده است.
سکه Katniss و به اصطلاح Star Squad او را فرستاد - از جمله پیتای شستشوی مغزی که چیزی بیش از کشتن علاقه شریک سابق خود- عشق-بریده عشق- به بخشی از ظاهراً امن شهر برای ارسال فیلم های پمپ بیشتر برای دیگر شورشیان فرستاد. اما هنگامی که فرمانده بوگس در عمل کشته شد ، وی مسئول تیم قرار گرفت و تصمیم گرفت با کمک یا بدون کمک آنها به عمارت رئیس جمهور اسنو برود. این به معنای رفتن به زیر زمین برای تلاش برای جلوگیری از کمبود دوربین های نظارتی و تله های کاشته شده در سطح شهر بود ، اما آنها در زیر زمین نیز ایمنی و راحتی پیدا نکردند. جهش های شدید اسنو نیز آنها را در آنجا پیدا کرد و پدر و مادر تازه متولد شده فینیک اودار را بیرون آورد.
این تحولات بسیار چشمگیر بود ، زیرا این بدان معنی بود که هیچ فراری از عشق اسرارآمیز اسنو از خشونت وجود ندارد. از آنجا که دامهای مرگبار شوم او دیگر در اختیار آرنا ها نبود ، دیگر نمی توان آنها را فقط راههای سرگرم کننده مجازات ولسوالی ها برای قیام تاریخی خود در نظر گرفت. منظور آنها این بود که اسنو و خونخواهی اش به طرز سیری ناپذیری خونخوار بودند و مهم نیستند که تا چه حد به تاکتیک های نابخردانه آنها نزدیک شده است. حتی حیاط خلوت خود اسنو نیز از استفاده از وسایل فوق العاده وحشیانه برای از بین بردن دشمنان خود معاف نبود.
گیل (شاید) سهوا خواهر کتنیس را کشته است
با این همه دستکاری ذهنی که هنگام اسارت در پایتخت به پیتا انجام می شد ، به نظر می رسید انتخاب کاتنیس بین پیروزی او و پیرزن محرمانه وی ، گیل آسان باشد. یکی هنوز هم تا حدی متقاعد شده بود که باید او را بکشد و دیگری در کنار او ایستاد ، که آماده مرگ برای او بود. اما گیل اشتباه بزرگی مرتکب شد که برای همیشه مانع رابطه وی با کاتنیس شد.
در منطقه 13 ، او با Beetee و دیگران همگام شد تا دستگاههای بمب گذاری را که حداکثر ضربات را تأمین می کند ، ایجاد کند - یک انفجار ، به دنبال دیگری که ممکن است هر یک از مضراتی را که مایل به ارزیابی خسارت از اول است ، از بین ببرد. این تاکتیک به خودی خود بسیار شگفت انگیز بود ، اما همانطور که سرانجام کاتنیس موفق شد راهی دروازه عمارت اسنو شود ، این اسلحه به ویژه وحشتناک شد که شاهد عمل بود.
اسنو همه بچه های پایتخت را به دروازه ها فراخواند و قول داد که آنها را برای صیانت حفظ کنید ، اما بمب های چتربینی که روی سر آن افراد جستجوگر بی گناه قرار گرفتند ، ریختند. خواهر کوچک کاتنیس پریم با یکدیگر خدمه پزشکان شتافت و در معرض انفجار ثانویه قرار گرفت. به همین دلیل ، کاتنیس همیشه گیل را مقصر می شمرد. این نه تنها به طور مؤثر به هر فرصتی برای ایجاد رابطه عاشقانه بین آنها خاتمه داد ، بلکه به کاتنیس (و مخاطبان) نشان داد که حتی متحدین می توانند ظالمانه باشند فقط بخاطر آن - که مفهوم تقسیم مرد خوب و بد هیچگاه کاملاً مناسب نیست. به همان سادگی که به نظر می رسد
سکه دشمن شد
در میان انفجارهای کنار دروازه ، کاتنیس به شدت سوزانده شد و برای بهبودی از جراحات وی نیاز به مراقبت های شدید داشت. هنگامی که آگاهی دوباره پیدا کرد ، مقاومت رسالت خود را برای نفوذ در عمارت به پایان رسانده بود. رئیس جمهور اسنو اسیر جنگ بود و سرانجام سکه محل را اداره کرد. اما اسنو راه خود را کاملاً تمام نکرد.
به کاتنیس اجازه صحبت با برف در باغ گل رز خود داده شد ، و سپس به او اطلاع داد که آن بمب ها خلقت Capitol نیستند و علاوه بر این ، سکه فقط نسخه دیگری از خودش بود. مطمئناً ، نخستین اقدام سکه به عنوان رئیس جمهور موقت ، جمع آوری پیروزی ها برای رأی دادن در مورد اینکه آیا فرزندان رهبر کاپیتول را به خاطر انتقام خود به نسخه شخصی خود از بازی های گرسنگی ارسال کنید. کاتنیس به همه پرسی رای مثبت داد ، اما از وی خواست که اجازه صادرات برف را برای رأی مثبت صادر کند ، شرایطی که سکه با آن رضایت داشت.
سکه با رای مثبت کاذب کاتنیس تا حدودی فریب خورد زیرا او از عطش انتقام جویی کور شده بود (و احتمالاً تصور می کرد که کاتنیس ، که خودش دو بار به بازیها وارد شده بود) ، از دیدن کودکان Capitol خوشحال تر خواهد بود. ساخته شده برای پرداخت آن). دلیل دیگری که تعهد Katniss برای حمایت از بازی های جدید توسط Coin پذیرفته شد این بود که وی کم کم شخصیت شخصیت Katniss را نادیده گرفت و امتناع از آن ، همانطور که Peeta یک بار گفته بود "تبدیل به قطعه دیگری در بازی های آنها شد." در همین حال ، کاتنیس واقعاً بازی طولانی را انجام می داد.
کاتنیس قاتل شد
از آنجایی که سکه ظاهراً یکی از صفحات شیطانی بود ، تصمیم گرفت اعدام اسنو را علنی کند. بنابراین ، کاتنیس ، مسلح به کمانش ، قرار بود حکم اعدام اسنو را در مقابل کل پانم اجرا کند. اما با توجه به سخنان اسنو در مورد سکه ، و آگاهی از اینکه رئیس جمهور در حال برنامه ریزی دقیقاً بی رحمانه آخرین است ، وی در عوض سکه را ترور کرد ، با این هدف که بزودی قرص خودکشی شبانه خود را بگیرد. کاتنیس می دانست که دلایل قتل سکه برای بیشتر مردم ناشناخته است و به او محاکمه می شود
یک خائن است ، اما او مایل به تجارت زندگی خود بود تا اطمینان حاصل کند که بازی شرارت گرسنگی هرگز دوباره اتفاق نیفتد.
تلاش خودسوزی وی توسط پیتا خنثی شد ، وقتی که به تاریخ مشترک آنها می آمد رمز واقعی "واقعی" را کشف می کرد و به جرم او به جرم قتل سکه به زندان افتاد. در کتاب ، وی بعدا به دلیل جنون تبرئه شد. در این فیلم ، رئیس جمهور جدید پیلور ، که سابقاً فرمانده مرکزی مقاومت بود ، بی سر و صدا او را بخاطر این جنایت عفو کرد. در همین حال ، برف در غوغایی آشکار و ناگهانی که پس از ترور سکه کاتنیس به دست آمد ، کشته شد.
آیا آخرین بار اسنو بازی کاتنیس را انجام داد؟ آره. اما همچنین همان مخالفت های هدفمند از بازی های موجود در عمل او نیز وجود داشت. درست مثل اولین باری که آن انواع توت های شبانه بازی می شوند ، هنگامی که او و پیتا آنها را دور هم جمع کردند تا کاپیتول را یک پیروز در دور اول انکار کنند ، او قرار نبود خودش را به معرض نمایش چنین محاکمه عمومی و اعدام بگذارد. مردم بی پروا همواره می خواهند. خوشبختانه ، او به لطف رحمت دولت ورودی ، همچنان موفق به فرار از تماشای رسانه ها شد.
هنگامی که اولین تریلر Logan به طور رسمی سقوط کرد ، طرفداران Wolverine برق پیدا کردند. ساخته شده توسط نسخه جانی کش از آهنگ Nine Inch Nails با نام "صدمه دیده" ، این کلیپ لوگان به طرز قابل توجهی قدیمی تر را ارائه می دهد که در حال مراقبت از وخیم ترین استاد X در دنیایی است که دارای چند جهش در سمت چپ است - یکی از آنها به نظر می رسد دختر جوانی است که Xavier است. لوگان را تشویق می کند که زیر بال خود بکشد. طرفداران گاه به گاه فیلم های X-Men بلافاصله کنجکاو شدند: دقیقا این خانم جوان کیست؟ معلوم می شود که او لورا کینی ، معروف به X-23 است ، شخصیتی که بیش از یک دهه در اطراف کمیک های X-Men است (و در کارتونها حتی طولانی تر).
ما در تریلر دوم طعم خشم لورا را پیدا کردیم ، که فقط فیلمبرداران فیلم را کم کرد - بنابراین به نام پاک کردن کمی از رمز و راز ، ما به مرور کتاب های تاریخ Marvel (طنز) رفته ایم تا همه مطالب شما را کشف کنیم. باید سرعت بگیرید حتی بعد از تمام این سالها مبارزه با شر در دنیایی که از او می ترسد و از آن متنفر است ، هنوز هم کاملاً وجود دارد که طرفداران X شاید از X-23 آگاهی نداشته باشند.
او به عنوان شخصیت کارتونی شروع به کار کرد
با وجود شخصیت های بسیار متفاوتی از شرکت های بسیار متفاوت ، X-23 در واقع با Harley Quinn تبهکار بتمن مشترک است — به طور خاص ، هر شخصیت قبل از شروع پرش به کمیک های رسمی و در نهایت فیلم های اکشن مبتنی بر کارتون معرفی شد. آن طنزها در مورد X-23 ، او در فصول بعدی سری X-Men: Evolution معرفی شد ، کاریکاتوری که تصمیم جنجالی برای تصمیم گیری بیشتر شخصیت های معروف X-Men را به عنوان نوجوان به جای خود بزرگترها ارائه کرد ، با این استثنا قابل توجه است. از یک Wolverine با آرامش که به عنوان معلم و الگوی نقش خدمت می کند.
به عنوان یک شخصیت ، X-23 جلوه ای مثبت داد و بعداً در NYX به نمایش درآمد ، یک سری محدود که روی جهش های نوجوان بی خانمان متمرکز شده است. این سریال عمیقاً ناخوشایند گذشته ای آسیب پذیر را ایجاد کرده بود که در آن مجبور بود در خیابان ها زنده بماند و حتی مدرن ترین تعبیرات شخصیت او به عنوان مقابله با برخی از آسیب هایی که در این مدت تجربه کرده است ارائه می شود. جالب اینجاست که به نظر می رسد اقتباس فیلم او شخصیت را به صورت دایره ای کامل می کند. در کارتون ، او قرار بود با مخاطبان جوانی ارتباط برقرار کند تا آنها نتوانند با لوگان تند و تند ارتباط برقرار کنند. اکنون ، به نظر می رسد که فیلم Logan از او استفاده می کند تا مخاطبان را در ارتباط با تجسم شخصیت محبوب جکمن برای شخصیت موردعلاقه برای آخرین بار استفاده کند.
او یک کلون از Wolverine است
گاهی اوقات ، شخصیت های کمیک بوک کاملاً دشوار است که توضیح دهند. به عنوان مثال ، درخواست از کسی برای توضیح درخت خانواده Cyclops احتمالاً منجر به ارزش سخنرانی در یک ترم ، سمعک های دیداری و رشته های قرمز بی شماری خواهد شد که مردم را در طول زمان بندی و ابعاد مختلف متصل می کند. X-23 ، با این حال ، دقیقا همان چیزی است که او به نظر می رسد: یک Wolverine زن. در واقع ، او به معنای واقعی کلمه از یک نمونه ژنتیکی از Wolverine گرفته شده در طول سلاح X خود کلون شد.
بنابراین ، چرا او یک چاه . او است؟ آزمایشگاهی که او را ایجاد کرده است ، فقط یک نمونه داشت و آن نمونه آسیب دید. پس از 23 تلاش ، آزمایشگاه توانست بر اساس DNA خود یک دوقلو ژنتیکی زن ولورین ایجاد کند. این منجر به این شد که وی عامل درمانی بسیار کارآمد و چنگال استخوانی خود را داشته باشد (اگرچه فقط دو مورد به جای سه نفر). آزمایشگاه همچنین به دلیل فرار به موقع ، پنجه های او را با آدامانتیم پوشانده بود - هرچند که فقط چنگالهای او به جای کل اسکلت او بود. سرانجام ، او همچنین گذشته سایه ای از آموزش به عنوان یک سلاح زنده را تجربه کرده است ، و توصیف "دختر ولورین" را دقیق تر از همیشه می کند. شایان ذکر است که در جهان فیلم X-Men ، نمونه ژنتیکی که X-23 را ایجاد می کند تقریباً به طور حتم ناشی از فرار لوگان در X-Men است: آخرامان (مخاطبان مشاهده می کنند که برخی از خون وی در یک استینگر پس از اعتبار جمع می شود) فیلم) ، به این معنی که وجود او در این فیلم ها ممکن است بخشی از تغییرات مختلف گذشته باشد که توسط فیلم Days of Future Past ایجاد شده است.
این قاتل گوزنی در اصل توسط پینوکیو الهام گرفته شده بود
در یک نگاه ، X-23 یک شخصیت بسیار تاریک است. پیشینه وی شامل فحشا ، قتل و خودکشی می شود. با این حال ، ایده اصلی شخصیت توسط خالق و X-Men: کریگ کایل ، کاتب Evolution گفته است که او را به عنوان نسخه X-Men پینوکیو پیش بینی کرده است. این به آنچه که وی به عنوان یک تصمیم خلاقانه آگاهانه برای ساختن "چپ" با طراحی شخصیت خود در هر نقطه ای که Wolverine "به سمت راست رفت" ، از جمله قوس توسعه شخصیت او گره خورده است ، گره خورده است. به طور خاص ، Wolverine شخصیتی است که کاملاً به معنای واقعی کلمه در استثنائی بودن او ریشه دارد - یک تنهایی مضطرب که اغلب احساس می کند به دلیل قدرت های شگفت انگیز خود و سایرین که باعث می شود او را از ادغام در جامعه جدا نکند از سایر نقاط جهان جدا است.
Wolverine که تماشاگران می دانند و دوست دارند با این ایده صلح برقرار کرده اند - اینکه او دائماً یک مرد جدا از جهان است ، حتی اگر جزئی از یک تیم باشد. کایل تصور کرد که X-23 را با داشتن قوس سنتی شخصیت پینوکیو در این امر که به آرامی اما به طور پیوسته "دختر واقعی" می شود ، تصور می کند. همانطور که او گفت
د ، او "شمشیر سامورایی در تلاش برای تبدیل شدن به یک دختر کوچک واقعی" است ، تقابل قدرتمندی با Wolverine ، مردی که زندگی خود را صرف احترام خود به عنوان اسلحه کرده است.
او مجبور شد مادر جانشین خود را به قتل برساند
متأسفانه بخشی از کلون Wolverine حمل کلیه چمدانی هایی است که چنین مفهومی به نظر می رسد. این شامل گذشته آسیب زنی در کشتن افراد ، از جمله کسانی که به او نزدیک شده اند می شود. از جنبه های غم انگیز X-23 این است که او تاریخچه دستمال مرطوب ذهن و کاشت حافظه را تجربه نکرده است. به گفته کایل ، این از طریق طراحی است - نوعی آزمایش روایت برای کشف اینکه آیا او هنوز هم می تواند با واقعیت ادغام کند و با انسانیت ادغام شود وقتی که می تواند کسانی را که با وضوح کریستالی به قتل رسانده است به یاد بیاورد.
متأسفانه یکی از این قربانیان ، زنی است که به عنوان جانشین مادر خود خدمت کرده است. یکی از دانشمندانی که به ایجاد ، پرورش و آموزش X-23 کمک کرد ، دکتر سارا کینی بود که او نیز کلون را به دنیا آورد. سرانجام Kinney توسط یک دانشمند رقیب خیانت می شود و به X-23 کمک می کند تا رقیب پشتیبان را بکشد و غلاف هایی را که می تواند کلون های Wolverine های آینده را از بین ببرد ، نابود کند. متأسفانه ، دانشمند رقیب فقید ، دکتر زندر رایس ، برنامه X-23 را برنامه ریزی کرده بود که وقتی عطر و بوی خاصی را کشف کرد ، وارد یک خشم و کور قاتل شود. او مطمئن شد که کینی در بوی پوشانده شده است و باعث شده است که قبل از اینکه بتوانند با هم فرار کنند ، او را به قتل رساند.
او قادر است ولورین را شکست دهد
وقتی صحبت از Wolverines می شود ، حقیقت صادقانه این است که X-23 واقعاً لوگان را شبیه مدل دیروز می کند. این کمیک موارد بسیار زیادی از ضرب و شتم ویولورین در مبارزات دارد و او یکی از تنها مردان ایکس است که قادر به صدمه زدن به هالک عصبانی در حین جنگ جهانی هالک است. بخشی از توانایی جنگی او به مانور ساده کاهش می یابد: همانطور که قبلاً نیز گفته شد ، X-23 فقط آمانتانیم را دارد که پنجه هایش را پوشانده است ، و نه کل اسکلت او. در مقابل ، لوگان ف را در هر اینچ از استخوانهای خود پوشانده است ، و در حالی که این کار او را در یک دعوا بسیار سخت می کند ، این پوشش 100 پوند اضافه می کند. در پایان روز ، X-23 همیشه سریع تر از Logan است زیرا او چمدان های کمتری را حمل می کند. حداقل چمدان های جسمی ، به هر حال - وقتی آسیب های روحی و روانی می آید ، آنها قطعاً در یک کلاس وزن قرار دارند.
او قبل از قهرمان شدن یک روسپی بود
طرفداران جدید X-23 احتمالاً بیشتر با دید او در لباس روشن Wolverine آشنا هستند و احتمالاً آنها از این واقعیت که با کشف این نکته که بخش مهمی از منشاء این ابرقهرمانه شامل کار کردن به عنوان یک روسپی است که به خدمات خاصی کمک می کند ، شوکه شده اند. مشتری واگذار می کند . مشتریانی که "سادوماسوش" نامیده می شوند. تمایل او به مثله کردن در مورد خودش نیز در این زمان آغاز شد ، بسیار حاکی از این است که این بخشی از نحوه پردازش کارهایی است که مشتریان مختلف با او انجام داده اند. داستان روسپیگری نسخه خاص خود را از پایان خوشحال کننده ای دارد که X-23 با الهام از همکاری با همتایان جهش ، به منظور نجات جان دوستان جدیدش ، در نهایت کشتن دلال خود را به پایان می رساند.
برای اینکه کاملاً صادقانه باشیم ، همه چیز ناخوشایند است و کمی برای شخصیت او معنی ندارد. با توجه به آنچه خوانندگان از سن او می دانند ، X-23 می توانست حدود 15 سال داشته باشد و به عنوان یک کودک در اولین کارهای طنز NYX خود کار کند. در حالی که او در این زمان یک نفرت گزنده است ، تصور کردن یک شخصیت اصلی که بعداً چشمان هالک را قطع خواهد کرد ، دشوار است و به خودش اجازه می دهد توسط شکارچیان مختلف کودک در خیابان های نیویورک شکنجه شود.
با شروع DC Cinematic Universe که سرنوشت مارول را در این فیلم ها جلب می کند ، به نظر می رسد که دو ناشر بزرگ کمیک بوک می توانند هر دو سالها بر این گیشه مسلط شوند. برای طرفداران واقعی ، این عالی است. این می تواند به معنای فیلم جدید کمیک بوک تقریباً هر ماه پس از اتمام کارها باشد. اما به محض این که تمام داستانهای اصلی از بین نروند ، آیا جایی برای هر دو شرکت وجود دارد که بتوانند در مورد چیزهایی حتی بزرگتر همکاری کنند؟ این اتفاق روی کاغذ افتاده است ، پس چرا روی صفحه نمایش نیست؟
Batman vs Blade
کلید هر فیلم متقاطع خوب کمیک بوک در جو و تعادل نهفته است. شما نمی توانید بتمن را با هالک بجنگید زیرا مخاطبان هرگز باور نمی کردند که بروس وین بتواند از یک ماشین بزرگ و سبز طغیان بزرگ یک پانچ زنده بماند. به علاوه ، ما فقط می خواهیم قهرمانان را به عنوان دشمن به طور خلاصه ببینیم تا زمانی که آنها در برابر یک دشمن واقعی جمع شوند و به میدان بروند. شما به شخصیت های تعارفی احتیاج دارید ، به همین دلیل بتمن و بلید مانند دو خفاش در یک غار کنار هم می روند. بلید و بتمن هم زیبایی شناسی تاریک را به دست آورده اند و هم در دنیاهای مقدماتی با آدم های بدی که حاضر به قتل برای ضربات هستند زندگی می کنند. دشمنان بلید فوق طبیعی هستند ، در حالی که بتمن در حال محاسبه و دیوانه وار است ، اما به نظر نمی رسد که هیچکدام از آنها در تابش آفتاب قدم بردارند. این دو نبرد را با یکدیگر انجام دهید تا زمانی که لازم باشد در مقابل ترسناک و پدر خون آشام Blade ، لوکاس کراس قرار بگیرند. Deadpool و Blade ثابت کردند که بازاری برای فیلم های تیک کتاب طنز با درجه تاریک وجود دارد ، و افزودن بتمن به طور جدی باعث می شود که این فاجعه فیلم اکشن شود.
سوپرمن در مقابل ققنوس
مشکل سوپرمن مدتهاست که سوپرمن بوده است. او اساساً غیر قابل تخریب است ، بنابراین مهم نیست که وی علیه چه بدخواهی مخالف است ، اما به نظر می رسد هیچ تنشی واقعی وجود ندارد. حتی وقتی او در کمیک ها می میرد ، نویسندگان او را به عقب برگرداندند و هر گونه احساس ترس و وحشت از هر گونه دعوا که ممکن است در آینده بدست آورد ، برطرف کردند. شما می دانید Supes خوب خواهد بود. یا همچنین به نظر می اید. اگر فردی در جهان های ترکیبی مارول و دی سی وجود داشته باشد که بتواند پول خود را به Man of Steel بدهد ، و در حین انجام این کار به اندازه احمقانه نیفتد ، ققنوس است. ژان گری ، تحت مالکیت نیروی ققنوس ، در اصل اختیارات آفرینش کیهانی را دارد. ققنوس جلوه ای غیرقابل تجرد و غیرقابل ویرایش از نیروهای خود زندگی است. تمام جهان DC سخت است که بتواند در برابر ققنوس متحد شود ، بنابراین یک بازی برابر سوپرمن برای سنین یک سال خواهد بود.
Wonder Woman vs Thor
مسابقه عالی بین دو جهان ، Wonder Woman با Thor ، در مقابل خدای متعال قرار دارد که می تواند یکنواخت ترین مسابقه بین مارول و دی سی باشد. هر دو قهرمان احساس تزئین و تعهد دارند ، هر دو بخشی از یک پنچون بزرگتر هستند و به افتخار و صداقت ارزش دارند. هر دو می توانند ماشین پرتاب کنند. این دو ممکن است به دلیل سوء تفاهم به نوعی بدست بیایند. یک کاتالیزور خوب برای متقاطع ، پیوستن نیروها به Circe و Loki است زیرا قدرتهای مشابه آنها با هم همکاری خوبی دارند. Thor and Wonder Woman سرنگون می شوند تا اینکه بدانند دشمنان واقعی آنها چه کسانی هستند و پس از آن: بم. وقت تیمی است.
Deadpool vs Deathstroke
با موفقیت Deadpool ، این یک فرد بدون فکر است. Deathstroke مدتهاست که به عنوان شخصیتی که Rob Liefeld پاره پاره پاره شدن از Deadpool شد ، اذعان می شود ، پس چرا این دو نفر را در مقابل یکدیگر قرار نمی دهیم؟ هر دو دارای قطب نمای اخلاقی هستند و در حالی که به نظر می رسد Deadpool از نظر مهارت و توانایی ، حاشیه ای بر روی کاغذ دارد ، هرگز نمی توان درک کرد که یک استاد تکنسین Deathstroke چیست. سعی کنید جنون تقریباً بیکران Dead Deadpool را در برابر سرماخوردگی تصور کنید ، نبوغی را محاسبه کنید که اگر به زور وارد شود ، می تواند راهی برای متوقف کردن سوپرمن باشد. داشتن Deadpool دیوانه و سرزنش ، اما پرتاب او را به یک وضعیت جدی که توسط تهدید مشروع دشمن ایجاد شده است ، فضای جالبی را رقم می زند. بعلاوه ، از آنجایی که حریف وی واقعاً خودش است ، به یک معنا ، هنوز هم همان داستان فریبنده داستان است که باید Deadpool در آن بازی کند ، فقط در ظاهر یک فیلم جدی تر مخفی.
بیوه سیاه در مقابل Catwoman
سالهاست که در مورد یک فیلم ابرقهرمانی با تمرکز زن و رابطه جنسی جنسی ذاتی در پشت بسیاری از فیلمهای فعلی و بازاریابی آنها صحبت شده است. به دنبال اسباب بازی های Avengers بروید و اگر در هر کجا نمی توانید بیوه سیاه را پیدا کنید تعجب نکنید. و در حالی که ما یک فیلم Wonder Woman را در راه داریم ، آیا این کافی خواهد بود؟ البته که نه. چه فیلم بهتری برای جلب علاقه همه از یکی که دو تا از خانم های بد سلیقه را هم در مارول و هم در DC دارند ، جلب می کند؟ با پیشینه Black Widow به عنوان یک جاسوس و تاریخ Catwoman به عنوان یک با مشخصات بالا ، شما شجره نامه کاملی برای یک هیجان انگیز اکشن در امتداد خطوط Mission: Impossible دارید ، اما با یک شیب ابرقهرمان. این می تواند ترکیبی کامل از فتنه های ی و فعالیت های ورزش های رزمی لگد است. نیازی نیست که کسی حتی در فیلم فوق العاده قدرت داشته باشد - به جز یک دشمن مشترک ، مثل سون آویوی.
پنجه تاریک
این ممکن است کمی تقلب کند اما بیایید با آن پیش برویم. در سال 1996 ، مارول و دی سی ادغام شدند تا آمالگام c را تشکیل دهند
omics برای اجرای بسیار محدود. این فقط یک رویداد متقاطع نبود. این تلفیق جهان بود که شخصیت های محبوب هر دو ناشر با قهرمانان مجرد ترکیب شدند. Spider-Man و Superboy در Spider-Boy ادغام شدند ، در حالی که کاپیتان آمریکا و سوپرمن در Super Soldier ادغام شدند. اما جالبترین ادغام همه ترکیب Batman و Wolverine بود که تبدیل به Dark Claw شد.
Dark Claw داستان لوگان وین یتیم است که به پروژه Weapon X می پیوندد و آدامانتیم را به اسکلت خود پیوند داده و از ماهیت جهش یافته خود می آموزد. وقتی این پروژه خاموش شد ، وی به جهان سفر می کند که مهارت های خود را به عنوان یک مبارز و کارآگاه در تلاش برای مبارزه با جرم و انتقام از مرگ والدینش به دست آورد. هویت واقعی او را فقط با شخص Sparrow ، گنجشک های رابین و Jubilee ، و همچنین قوس نامعلوم کینا ، که Sabertooth و جوکر را با هم صاف کرده است ، می شناسند. این داستان به وضوح طولانی در کمیک دوام نیاورد ، اما به تنهایی وولورین و بتمن در همان بدن بیش از ارزش آن بودند.
ممکن است Suicide Squad ضربه ای مهم و انتقادی نداشته باشد ، اما چقدر جالب است که این فیلم شروع شد؟ در دهه های بعد از محبوبیت فیلم های ابرقهرمانی ، یک بار فیلمی نبوده است که کاملاً روی گروهی از شرورها تمرکز داشته باشد ، به خصوص گروهی که اکثراً لیست های گروه B نیستند (در بهترین حالت - ال دیابلو) که به شما نگاه می کنند. و چقدر جالب بود که دنیای سینمایی با فیلمی که در آن مشهورترین ابرقهرمان همه زمانها داستان اصلی خود را به عنوان یک حماسه علمی غیر خطی با حرکات آینده به نمایش می گذاشت ، چقدر جالب بود؟
DCEU ممکن است درجات مختلفی از موفقیت داشته باشد ، اما خطرات زیادی را به دنبال دارد. این تنها ستودنی است
از طرف دیگر ، MCU آن را بسیار ایمن تر بازی می کند. فیلم های آنها مسیرهایی را که ما از داستان های ابرقهرمانان انتظار داریم ، دنبال می کنند ، از مبدا گرفته تا دنباله هایی که بر جهان تا فیلم های گروهی کنونی ناگزیر گسترش می یابد. آخرین فیلم MCU که احساس خطر می کرد ، The Avengers بود - که در آن زمان واقعاً پیشگام بود - اما این مورد حدود 5 سال پیش در این مرحله بود. حتی بمب افکن ترین فیلم های گروهی آنها در این مرحله مانند شرط بندی های ایمن احساس می کنند. تصمیمات قصه گویی جسورانه ، رکود را خنثی می کند ، و MCU به نقطهای می رسد که اگر برخی از خطرات را برطرف نکنند (و برای روشن شدن ، آنها کاملاً توانایی تحمل آن را دارند) و DCEU این کار را انجام می دهد ، جهان مارول به چیزی تبدیل خواهد شد بدتر از ناهموار ، کسل کننده خواهد شد.
اجازه ندهید که طنز درام را خفه کند
از جنجالهای تونی استارک گرفته تا نزاع های مداوم نگهبانان ، شوخ طبعی MCU از روز اول تا به امروز یکی از بهترین کیفیت های آن بوده است. مشکل این است که آنها هرگز به آن روی نمی آورند. ثور: راگناروک ممکن است اولین نمونه شوخ طبعی بودن در یک فیلم مارول باشد. با این همه شوخی های زیاد ، طنز شروع به زیرپا گذاشتن برخی از درام های فیلم می کند و حتی در یک کمدی برای درآوردن داستان نیاز به درام دارید. راگناروک از اینکه اجازه دهد مخاطبان واقعاً سرمایه گذاری شوند ، می ترسید. اوج آن یکی از مهمترین لحظات تاریخ MCU - مرگ آسگارد - است و لحظه ای برای خنده بازی می شود. درام لحظه را به شکلی خسته کننده فرو می برد.
بله ، DCEU می تواند از کمیک کمیک استفاده کند ، اما ، از طرف دیگر ، در مورد تأثیرگذارترین لحظه های حق رای دادن فکر کنید. به عنوان مثال ، صحنه فوق العاده "سرزمین هیچ کس" را از Wonder Woman تماشا کنید. توجه کنید که هیچ شوخی از طنین آن فاصله نمی گیرد. فیلمسازان کاملاً به احساسات سکانس تکیه می کنند و نتیجه بهترین لحظه فیلم ابرقهرمانی سال 2017 است. DCEU در واقع گاهی اوقات حتی در لحظاتی که دارای اهمیت چشمگیر است ، طنز را خیلی خوب می کند ، اما لحظه های طنز آنها هرگز به قیمت درام اتفاق نمی افتد. . به همین دلیل ، برخی از لحظات در فیلم های DCEU فقط از هر اتفاقی که در فیلم های MCU رخ می دهد احساس می کنند مهمتر ، به یاد ماندنی تر هستند. ما نمی گوییم MCU باید همه "Full Dark، No Stars" برود ، اما آنها مطمئناً می توانند از این نظر از DC یاد بگیرند.
درباره این سایت